تعصب مسیحیان (قرآن)غرور و تعصبات دينى، باعث شد تا یهودیان و مسیحیان خود را نژاد برتر و بهشت را در انحصار خود بدانند اما قرآن این گمان را خیال واهى می داند. ۱ - تعصب نصاری در قرآنتعصب بی منطق نصارا، در دفاع از آیین خویش و مقاومت در برابر اسلام: •«وقالوا لن یدخل الجنة الا من کان هودا او نصـری تلک امانیهم قل هاتوا برهـنکم ان کنتم صـدقین بلی من اسلموجهه لله وهو محسن فله اجره عند ربه...:و گفتند: هرگز به بهشت درنمىآيد جز كسى كه یهودی يا نصرانی باشد. اين خيال هاى خام آن هاست، بگو: اگر راستگوييد دلیل و برهانتان را بياوريد.چرا؛ كسى كه تمام وجود خود را تسلیم خدا كند در حالى كه (در عمل) نكوكار است، او را پاداشى است درخور مقامش در نزد پروردگار خود، و نه بر آنها بيمى مىرود (در آخرت) و نه غمگين مى شوند.» •«ولن ترضی عنک الیهود ولاالنصـری حتی تتبع ملتهم... ولئن اتبعت اهواءهم...:و هرگز يهود و نصارى از تو خشنود نخواهند شد تا آنكه از آیین آنان پيروى كنى. » •«وقالوا کونواهودا او نصـری تهتدوا قل بل ملة ابرهیم حنیفـا وما کان من المشرکین:و (اهل کتاب به مردم) گفتند: يهودى يا نصرانى باشيد تا هدایت يابيد. بگو: بلكه آیین ابراهیم حق گرا را (پيروى خواهيم كرد) و او هرگز از مشركان نبود.». ۲ - انحصار طلبان بهشتقرآن در آیات فوق اشاره به يكى ديگر از ادعاهاى پوچ و نابجاى گروهى از یهودیان و مسیحیان كرده و سپس پاسخ دندان شكن به آنها مى گويد:" آنها گفتند: هيچ كس جز يهود و نصارى داخل بهشت نخواهد شد" (وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى)در پاسخ ابتدا مى فرمايد:" اين تنها آرزويى است كه دارند" (و هرگز به اين آرزو نخواهند رسيد) (تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ).بعد روى سخن را به پیامبر ص كرده مى گويد:" به آنها بگو هر ادعايى دليلى مى خواهد چنانچه در اين ادعا صادق هستيد دلیل خود را بياوريد" (قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).پس از اثبات اين واقعيت كه آنها هيچ دليلى بر اين مدعى ندارند و ادعاى انحصارى بودن بهشت، تنها خواب و خيالى است كه در سر مىپرورانند، معيار اصلى و اساسى ورود در بهشت را به صورت يك قانون كلى بيان كرده، مىگويد:آرى كسى كه در برابر خداوند تسلیم گردد و نيكوكار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است" (بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ).و بنا بر اين" چنين كسانى نه ترسى خواهند داشت و نه غمگين مىشوند" (وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ).خلاصه اينكه بهشت و پاداش خداوند و نيل به سعادت جاودان در انحصار هيچ طایفه نيست، بلكه از آن كسانى است كه واجد دو شرط باشند:در مرحله اول تسليم محض در مقابل فرمان حق و ترك تبعيض در احکام الهی، چنان نباشد كه هر دستورى موافق منافع شان است بپذيرند و هر چه مخالف آن باشد پشت سر اندازند، آنها به طور كامل تسليم حقند.و در مرحله بعد آثار اين ایمان در عمل آنها به صورت انجام كار نيك منعكس گردد، آنها نيكوكارند، نسبت به همگان و در تمام برنامه ها.در حقیقت قرآن با اين بيان مساله نژاد پرستی و تعصب هاى نابجا را بطور كلى نفی مىكند و سعادت و خوشبختى را از انحصار طايفه خاصى بيرون مىآورد ضمنا معيار رستگارى را كه ايمان و عمل صالح است، مشخص مىسازد. ۳ - نفی امکان جلب رضايت نصاریدر آیه دوم خداوند به پیامبر خود امر می کند که اصرار بر جلب رضایت يهود و نصارى نداشته باش، چه اينكه" آنها هرگز از تو راضى نخواهند شد مگر اينكه به طور كامل تسليم خواسته هاى آنها و پيرو آئين شان شوى" (وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ).تو وظيفه دارى" به آنها بگويى كه هدایت، تنها هدايت الهى است" (قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى).هدايتى كه آميخته با خرافات و افكار منحط افراد نادان نشده است، آرى از چنين هدايت خالصى بايد پيروى كرد.سپس اضافه مى كند:" اگر تسليم تعصب ها و هوس ها و افكار كوتاه آنها شوى بعد از آنكه در پرتو وحی الهى حقايق براى تو روشن شده، هيچ سرپرست و ياورى از ناحيه خدا براى تو نخواهد بود" (وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ). ۴ - بیان دین حقدر شان نزول آیه ۱۳۵ سوره بقره از ابن عباس چنین نقل شده که چند نفر از علماى یهود و مسیحیان نجران با مسلمانان بحث و گفتگو داشتند: هر یک از این دو گروه خود را اولى و سزاوارتر به آئین حق مى دانست و دیگرى را نفى مى کرد، یهودیان مى گفتند: موسی پیامبر ما از همه پیامبران برتر است و کتاب ما تورات بهترین کتاب ها است ، عین همین ادعا را مسیحیان داشتند که مسیح بهترین راهنما و انجیل برترین کتب آسمانى است ، و هر یک از پیروان این دو مذهب مسلمانان را به مذهب خویش دعوت مى کردند، آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.خود پرستی و خودمحورى معمولا سبب مى شود كه انسان حق را در خودش منحصر بداند، همه را بر باطل بشمرد و سعى كند ديگران را به رنگ خود در آورد چنان كه قرآن در نخستين آیه مورد بحث مى گويد:" اهل کتاب گفتند يهودى يا مسيحى شويد تا هدایت يابيد"! (وَ قالُوا كُونُوا هُوداً أَوْ نَصارى تَهْتَدُوا).بگو آئين هاى تحریف يافته هرگز نمى تواند موجب هدايت بشر گردد" بلكه پيرو آئين خالص ابراهیم گرديد تا هدايت شويد و او هرگز از مشركان نبود" (قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ).دينداران خالص كسانى هستند كه پيرو آئين توحيدى خالص باشند، توحيدى كه هيچ گونه با شرک آميخته نگردد، مهمترين اصل اساسى براى شناخت آئين پاك از آئين هاى انحرافى همين رعايت كامل اصل توحید است. اسلام به ما تعلیم مي دهد كه ميان پيامبران خدا تفرقه نيفكنيم و به آئين همه آنها احترام بگذاريم، چرا كه اصول آئين حق در همه جا يكى است و موسی و عیسی نيز پيرو آئين توحيدى و خالص از شرك ابراهيم بودند، هر چند آئين آنها بوسيله پيروان نادان تحريف شد و به شرك آميخته گشت البته اين سخن منافات با اين ندارد كه امروز بايد در انجام وظائف خود پيرو آخرين آئين آسمانى يعنى اسلام باشيم كه براى اين زمان از سوى خدا نازل شده است. ۵ - پانویس۶ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تعصب مسیحیان». |